همه ما وقتی مشکلی پیش میاد، تمایل داریم علت بوجود اومدن اون مشکل رو گردن دیگران بندازیم و اون‌ها رو مقصر بدونیم. در واقع ما بر اساس دلایل شخصی خودمون، علت بروز مشکل رو کشف می‌کنیم و واکنش نشون می‌دیم. در روابط زناشویی هم وقتی مشکلی پیش میاد ما عموما سعی می‌کنیم طرف مقابل رو مقصر مشکلات بدونیم.

چرا ما تمایل داریم دیگران رو مقصر مشکلات بدونیم؟

ما وقتی یه رفتاری رو انجام می‌دیم می‌دونیم چه عواملی روی رفتارمون تاثیر می‌ذاره ولی در مقابل رفتار دیگران چیزی نمی‌دونیم. همین موضوع باعث میشه که ما علت رفتارهای خودمون رو به عواملی بیرونی یعنی محیط و آدم‌های دیگه و… نسبت بدیم ولی رفتارهای دیگران رو ناشی از صفات و ویژگی‌های ذاتیشون بدونیم.

برعکس این موضوع هم هست مثلا ما موفقیت‌های خودمون رو ناشی از عملکرد خودمون و ویژگی‌های مثبتمون می‌دونیم ولی موفقیت‌های دیگران رو به شانس و عواملی غیر از ویژگی‌های مثبت درونیشون نسبت می‌دیم.

تمایل نسبت دادن عوامل شکست به دیگران و عوامل موفقیت به خودمون چه نتیجه‌ای داره؟

باعث می‌شه تو زندگی مشترکمون اگه موفقیتی کسب کردیم، من سهم بیشتر این موفقیت رو به خودم نسبت بدم و همسرم رو کمتر شریک بدونم و اگه به مشکلی برخوردیم یا با شکستی مواجه شدیم، همسرم رو مقصر مشکلات بدونم و در واقع مسئولیت‌پذیری کمتری داشته باشم.

همچین این موضوع باعث می‌شه به پیش‌بینی رفتار همسرتون بپردازید و پیش‌داوری کنید. مثلا تا یه رفتاری خلاف میل شما از همسرتون سر بزنه اون رو به خودخواه بودن همسرتون نسبت بدین در حالی که شاید اون رفتار علت دیگه‌ای داشته باشه.

راهکار چیه؟

بهترین راهی که برای جلوگیری از این خطاها وجود داره اینه که سعی کنید خودتون رو جای همسرتون بذارید و از نگاه اون علت رفتارش رو بررسی کنید. اینطوری هم می‌تونید تاثیر عوامل بیرونی روی رفتار همسرتون رو ببینید و هم دچار قضاوت ناعادلانه نمی‌شید.

یادتون باشه توی هر مشکلی که پیش میاد اول انگشت اتهام رو به سمت خودتون بگیرید و ببینید نقش شما در بوجود اومدن مشکل چی بوده و بعد سعی کنید همسرتون رو مقصر مشکلات بدونید.