انگیزه های غلط ازدواج، به این معنیه که چه دلایلی باعث میشه آدمها بخوان ازدواج کنن. این انگیزهها همیشه مثبت نیستن و گاها ممکنه افراد، انگیزههای اشتباهی برای ازدواج داشته باشن که اکثرا منجر به جدایی و ناکامی تو ازدواج میشه. شما وقتی ازدواج میکنین باید نیاز جنسی، عاطفی، اجتماعی و روانیتون تامین بشه و انگیزه ازدواج میتونه در جهت برطرف کردن هرکدوم از این نیازها باشه. اما چیزی که مهمه اینه که آیا انگیزه شما از ازدواج میتونه برای شروع زندگی مشترک موفق، کافی باشه یا نه.
بیشتر بخونید: 50 مهارت ضروری برای داشتن یک زندگی مشترک موفق
انگیزه های غلط ازدواج
فشار اجتماع و خانواده:
کسایی که با این انگیزه ازدواج میکنن، معمولا به خاطر حرفایی هستن که دائما از اطرافیانشون میشنون: چرا ازدواج نمیکنی؟ به نظرت ازدواجت دیر نشده؟ پس دیگه کِی میخوای ازدواج کنی که بتونی بچهدار هم بشی؟
این مسئله ممکنه باعث بشه که یه نفر اینقدر فشار روحی بهش وارد بشه که بدون در نظر گرفتن شرایطش، صرفا به خاطر اینکه از این حرفها و فشارها رها بشه، ازدواج کنه.
وضعیت مالی:
متاسفانه بعضی افراد وقتی میخوان برای خودشون همسر انتخاب کنن، مهمترین و اصلیترین معیاری که در نظر میگیرن، وضعیت مالی مناسبه. در حالی که این افراد شاید به این توجه نکنن که اگه همسرشون ثروتمندترین انسان جهان هم باشه ولی ویژگیهایی مثل درک متقابل، همدلی و همراهی، اخلاق خوش و… رو نداشته باشه، زندگی باهاش به بدترین روزهای عمرشون تبدیل میشه.
فرار از خانه:
خونه باید محل آرامش باشه. وقتی خونه محل آرامش بودنش رو از دست بده، باعث میشه افراد اون خونه ترجیح بدن هر چی زودتر از اون خونه و فضای متشنجش دور بشن. بنابراین یکی از انگیزه های غلط ازدواج میتونه برای فرار از خونه باشه. کسی که با این انگیزه ازدواج میکنه در واقع به دنبال محل آرامش بیرون از خونه میگرده در حالی که اگه با چشم باز و عاقلانه برای ازدواجش تصمیم نگیره، خودش رو از چاله به چاه انداخته.
فرار از تنهایی:
بعضی آدمها وقتی تو زندگی دچار یکنواختی و تنهایی میشن، برای یه هیجان جدید و رهایی از تنها بودن، به ازدواج پناه میبرن. این افراد احتمالا نمیدونن که هیجانهای خیلی زیاد فقط مربوط به اوایل ازدواجه و در گذر زمان و در یه ازدواج خوب، جای خودش رو به ثبات و آرامش میده.
التیام رابطه شکست خورده:
یکی از انگیزه های غلط ازدواج، امید به بهبودی زخمهای ناشی از رابطه شکست خورده قبلیه. وقتی به این دلیل وارد یه ازدواج میشی، به نوعی داری مشکلات واقعی و ریشهای رابطه قبلی رو نادیده میگیری. ازدواج به خودی خود مشکلات رو حل نمیکنه، بلکه اونها رو با خودش به رابطه جدید میاره. اگه در رابطه قبلی مشکلاتی مثل عدم اعتماد، تفاهم نداشتن یا ارتباط ضعیف وجود داشته، این مشکلات به احتمال زیاد در ازدواج جدید هم باقی میمونن و حتی پیچیدهتر میشن. وقتی با این انگیزه ازدواج میکنی، ممکنه انتظار داشته باشی که رابطه جدید تمام مشکلات رابطه قبلی رو حل کنه و تمام اون خلاهای عاطفی رو پر کنه. در حالی که این یه انتظار غیرواقعبینانهست.
عطش جنسی:
اگه تنها انگیزه برای ازدواج عطش جنسی باشه، رابطه خیلی تکبعدی میشه. ازدواج یه پیمان چندجانبهست که شامل عشق، احترام، تفاهم و تعهد میشه. وقتی رابطه فقط بر اساس نیازهای جنسی بنا شده باشه، جنبههای دیگه زندگی مشترک مثل گفتگو، حمایت عاطفی، و حل مشکلات نادیده گرفته میشن. این عدم تعادل به نارضایتی و فروپاشی رابطه منجر میشه.
به نظر شما ازدواج با انگیزههای غلط دیگه چه پیامدهایی داره؟