در بعضی از خانوادهها تقسیم ناعادلانه مسئولیت ها وجود داره. یعنی اینطوریه که یکی از اعضای خانواده مثلا مادر، تقریبا مسئولیت همه اعضای خانواده رو به عهده میگیره. برای حل این چالش قبل از هر چیزی باید علت این مسئله رو بدونیم.
چرا یه نفر مسئولیت بیشتری به عهده میگیره؟
تجربه و سن: یکی از دلایل مهم اینه که تجربه و سن میتونه باعث بشه یک نفر مسئولیتهای بیشتری رو به دوش بکشه. مثلا بزرگترها معمولا مسئولیتهای بیشتری نسبت به کوچیکترها دارن. این نکته توی تحقیقات روانشناسی هم تأیید شده که بزرگترها به خاطر تجربه و سن، بیشتر در معرض مسئولیتها قرار میگیرن.
مهارتها و قابلیتها: گاهی اوقات، فردی که مهارتها یا قابلیتهای خاصی داره، به طور طبیعی مسئولیتهای بیشتری رو در اون زمینه به عهده میگیره. مثلا اگه مادر آشپزی خیلی خوبی داشته باشه، عموما این کار به مادر خانواده سپرده میشه.
شخصیت و تمایل: شخصیت فرد نقش زیادی تو این موضوع داره. بعضیها شخصیتشون اینطوریه که تمایل بیشتری به پذیرش مسئولیتها دارن و ممکنه از این وظایف لذت ببرن یا احساس کنن که باید بیشتر کمک کنن.
نیازهای خانواده: در بعضی موارد، نیازهای خاص خانواده باعث میشه که یه نفر مسئولیت بیشتری رو به عهده بگیره. مثلا اگر خانوادهای با مشکلات مالی یا سلامتی روبهرو باشه، یکی از اعضا ممکنه بیشتر تلاش کنه تا وضعیت رو بهبود بده.
انتظارات اجتماعی و فرهنگی: در بعضی فرهنگها، ممکنه انتظار بر این باشه که یک نفر، مثلا پسر بزرگتر یا دختر بزرگتر، مسئولیتهای بیشتری رو به عهده بگیره. این موضوع به تأثیرات اجتماعی و فرهنگی برمیگرده که نقشهای خاصی رو به افراد محول میکنه.
تقسیم ناعادلانه مسئولیتها چه چالشهایی به وجود میاره؟
افزایش استرس و فشار روانی:
کسی که مسئولیتهای بیشتری رو به دوش میکشه، معمولا دچار استرس و فشار روانی زیادی میشه. این فشار میتونه به مشکلات جسمی و روانی مثل خستگی، اضطراب و حتی افسردگی منجر بشه.
عدم توازن در تقسیم وظایف:
وقتی یکی از اعضا بار بیشتری از مسئولیتها رو به عهده میگیره، ممکنه بقیه اعضا احساس کنن که نیازی به مشارکت در کارها ندارن و این باعث عدم توازن در تقسیم وظایف میشه.
تاثیر منفی بر روابط خانوادگی:
این وضعیت ممکنه باعث بروز تنش و درگیری در روابط خانوادگی بشه. تقسیم ناعادلانه مسئولیت ها باعث میشه که افرادی که مسئولیت بیشتری دارن از بیتوجهی یا عدم کمک دیگران ناراحت بشن، و این میتونه به بروز مشکلات در روابط بین اعضای خانواده منجر بشه.
تضعیف حس همکاری و همبستگی:
وقتی که یه نفر بیشتر از بقیه مسئولیتها رو به عهده میگیره، حس همکاری و همبستگی در خانواده تضعیف میشه. این وضعیت ممکنه باعث بشه که اعضای خانواده نتونن به خوبی با هم همکاری و از همدیگه حمایت کنن.
خطر فرسودگی:
فردی که بار زیادی از مسئولیتها رو به دوش میکشه، دچار خستگی و فرسودگی عاطفی و جسمی میشه که میتونه کیفیت زندگی و کارایی فرد رو تحت تأثیر قرار بده.
راه حل تقسیم ناعادلانه مسئولیت ها
برگزاری جلسه خانوادگی: به طور منظم با اعضای خانواده جلسه بذارین و در مورد تقسیم وظایف صحبت کنین. این جلسه میتونه به اعضای خانواده فرصتی بده تا نگرانیها و پیشنهادات خودشون رو مطرح کنن و راهکارهای بهتری برای تقسیم مسئولیتها پیدا کنن.
بیان احساسات به طور سازنده: فردی که بار بیشتری از مسئولیتها رو به دوش میکشه، باید احساسات خودش رو به صورت صادقانه و بدون ایجاد تنش بیان کنه. این کار میتونه به درک بهتر نیازها و مشکلات کمک کنه.
مثال: به جای اینکه فقط شکایت کنین، بگین که «من احساس میکنم که بار زیادی از وظایف به عهده منه و این باعث شده که استرس داشته باشم. میتونیم راهی پیدا کنیم که مسئولیتها به طور عادلانهتری تقسیم بشه؟»
بیشتر بخونید: عدم اعتماد در زندگی مشترک چه بلایی بر سر رابطه عاطفی میاره؟
شناسایی و تخصیص وظایف: مسئولیتها رو شناسایی کرده و اونها رو بر اساس تواناییها و زمان اعضای خانواده تقسیم کنین. هر فرد باید وظایف مشخصی داشته باشه که با تواناییها و زمان اون هماهنگ باشه.
تنظیم برنامه: برنامهای برای تقسیم وظایف تنظیم کنین که به صورت منظم به روزرسانی بشه و اطمینان حاصل کنین که همه اعضا از وظایف خودشون مطلع هستن.
تعیین زمان برای استراحت و تفریح: به فردی که بار زیادی از مسئولیتها رو به دوش میکشه، زمانهایی برای استراحت و تفریح اختصاص بدین. این کار به اون کمک میکنه تا انرژیش رو دوباره به دست بیاره و از فرسودگی جلوگیری کنه.
آموزش مهارتهای جدید: به اعضای خانواده کمک کنین تا مهارتهای جدیدی یاد بگیرن که به تقسیم وظایف کمک میکنه.
این وضعیت که همه مسئولیتها به عهده یه نفر باشه میتونه خستهکننده باشه و باعث بشه بقیه اعضای خانواده رشد نکنن. راه حلش اینه که همه یاد بگیرن مسئولیتپذیر باشن و به هم اعتماد کنن. اینجوری، خانواده مثل یه تیم عمل میکنه، نه اینکه فقط یه نفر همه بار رو به دوش بکشه. در نهایت، این تعادل به نفع همهست و باعث میشه روابط سالمتر و قویتری شکل بگیره.